ماجرای بهترین خیاط


📈 بهترین خیاط✂️


در کوچه‌ای چهار خیاط مغازه داشتند. همیشه با هم بحث می‌کردند. یک روز، اولین خیاط یک تابلو بالای مغازه‌اش نصب کرد. روی تابلو نوشته شده بود: «بهترین خیاط شهر»

دومین خیاط روی تابلوی بالای سردر مغازه‌اش نوشت: «بهترین خیاط کشور»

سومین خیاط نوشت: «بهترین خیاط دنیا»

چهارمین خیاط وقتی با این واقعه مواجه شد روی یک برگه کوچک با یک خط کوچک نوشت: «بهترین خیاط این کوچه»

🔴نکته:
در این کوچه سه خیاط بودند که ادعای بهترین خیاط شهر و کشور و دنیا را داشتند و چهارمی گفت در این کوچه من بهترین خیاط هستم یعنی تمام خصوصیات آن سه خیاط را در سطح بالاتری دارم.